مهدي كروبي در ديدار با اعضاي سازمان دانش آموختگان:تاكيد مي كنيم كه در انتخابات تقلب شده است
مهدی کروبی باردیگر تقلب در دهمین انتخابات ریاست جمهوری را امری قطعی دانست و تاکید کرد تقلب تنها محدود به این انتخابات نبوده است اما در این انتخابات به گونه ای انجام شد که عملا در نتیجه انتخابات سرنوشت ساز بوده است.
کاندیدای معترض ریاست جمهوری در دیدار با اعضای شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت)از احزاب حامی کاندیداتوری خود، با بیان این مطلب به دادگاه فعالان سیاسی و پخش اعترافات تلویزیونی اشاره کرد و گفت: "برگزاری شتاب زده این دادگاه و و اعترافات پخش شده، حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری را وارد فصل جدید کرده است. آنچه در این دادگاه به عنوان کیفرخواست خوانده شد در واقع یک اعلامیه سیاسی بود و نه یک کیفرخواست حقوقی، به دادگاه کشاندن و اعتراف گرفتن از افرادی که دوران طولانی در این کشور سابقه حضور در مناصب دولتی از معاونت رییس جمهور تا وزارت داشته اند نشان می دهد که آقایان خود را برای برنامه های جدیدی آماده کرده اند".
کروبی با تحلیل برنامه جدید مورد نظر حاکمیت گفت: "می خواهند این موضوع را بگویند که اساسا تقلبی در کار نبوده است بنابراین اصل حرکت های انجام شده زیر سوال است و عنوان تقلب برای صحنه سازی جهت آشوب بوده است. در حالی که ما از حرف خود بازنگشته ایم به صراحت می گوییم که در این انتخابات به صورت گسترده تقلب شده است و در انتخابات قبلی نیز تقلب وجود داشته است اما در این انتخابات این تقلب گسترده نتیجه انتخابات را تغییر داده است".
کروبی در ادامه گفت: "ما از ابتدای حرکت بر امام و راه ایشان، قانون اساسی و جمهوری اسلامی تاکید داشته ایم و در برابر این هجمه ها که ممکن است به سخت گیری ها و برخوردهای شدیدتر منجرشود از حرفمان که همانا تاکید بر جمهوریت و اسلامیت نظام، و تاکید بر آنچه امام در سال 57 به عنوان جمهوری اسلامی مطرح کردند و مردم نیز در خیابانها و شعارهای خود بر تحقق آن تاکید داشتند کوتاه نمی آییم. اصل برای ما قانون اساسی و عمل به آن است البته همانطور که قبلا نیز گفته شده قانون اساسی قرآن نیست که قابل تغییر نباشد بلکه می توان آن را اصلاح نیز کرد".
کروبی با انتقاد از اظهارات اخیر دبیر شورای نگهبان و شیخ محمد یزدی گفت: "حرف ما این است که جمهوری اسلامی که در سال 57 به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری امام بر اساس رای مردم شکل گرفت آن جمهوری اسلامی نیست که اقای جنتی و اقای یزدی می گویند و بر اساس همین اصول جمهوریت و اسلامیت بر حرف خود پای می فشاریم".
کروبی همچنین با اشاره به حوادث ناگوار پس از انتخابات گفت: "افرادی که در حوادث پس از انتخابات کشته شدهاند، مرگشان یک مرگ شخصی نبوده است. ما از همه مردم خواستیم که در انتخابات شرکت کنند و پس از آنکه آن حوادث اتفاق افتاد مردم به خیابان آمدند تا ببینند تکلیف رای آنها چه شد؟ کسانی که کشته شدند برای پیگیری رای خود اعتراض داشتند و ما نمی توانیم از کنار حق پایمال شده آنان بگذریم چرا که ما از آنها خواستیم که در انتخابات شرکت کنند تا سرنوشت امورشان به دست خودشان باشد".
مهدی کروبی همچنین توصیه کرد: "در شعارها و بیانیهها ما باید برجمهوری اسلامی مطابق آنچه در روزهای اول انقلاب از سوی امام و مردم مطرح بوده است، تاکید کنیم" .
در ابتدای این دیدار، حسن اسدی زیدآبادی عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران طی سخنانی به تشریح روند مواضع این سازمان پیش و پس از انتخابات پرداخت و گفت: "شرایط امنیتی و بستهای که در کشور پس از 22 خرداد حاکم شد و روند تحولات را به سمت و سوی دیگری کشاند مانع از آن شد که دیدار اعضای سازمان دانش آموختگان ایران با کاندیدای مورد حمایتشان به منظور بررسی عملکرد انتخاباتی زودتر از این برگزار شود".
عضو شورای مرکزی ادوار تحکیم وحدت خطاب به مهدی کروبی ادامه داد: "اکنون بیش از 40 روز از انتخابات میگذرد و میخواهم جلسه ای را یادآوری کنم که بیشتر از 40روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری با شما به عنوان یکی از کاندیداهای مطرح ریاست جمهوری داشتیم و در آن احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی در کنار ما و شما بودند و چندی پس از آن موضع سازمان مبنی بر حمایت از کاندیداتوری جنابعالی اعلام شد، در آن جلسه دکتر زیدآبادی دبیرکل سازمان یکی از مسایل نگران کننده را بحث صیانت از آراء رای دهندگان دانست و پرسشهایی را خطاب به شما مطرح کرد، اما اینک شاهدیم که زیدآبادی و مومنی در سلولهای انفرادی هستند و تعداد دیگری از اعضای سازمان نیز طی این مدت بازداشت، تهدید یا احضار شدهاند و ما امروز باید در مورد حفظ و صیانت از جان آنها و سایر رای دهندگان از شما کمک بخواهیم".
اسدی زیدآبادی مواضع و عملکرد مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری را ارزشمند و ماندگار توصیف کرد و افزود: "گرچه تلخکامیهای پس از انتخابات مانع از پرداختن به نحوه عملکرد تبلیغاتی آقای کروبی شده است اما به جرات میتوان گفت نوع تبلیغات، برنامههای مکتوب و مواضع و پیمانهای منتشر شده از سوی ایشان در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری یک مجموعه نسبتا کامل از مشکلات و مطالبات جامعه مدنی و به طور کلی اقشار مختلف مردم را گردآورد و البته راه حلهای بسیار خوبی را نیز برای رفع آنان پیشنهاد داد که قطعا آن فعالیتها و مواضع به عنوان یک مجموعه ارزشمند و قابل توجه در تاریخ فعالیتهای سیاسی به یادگار خواهد ماند".
عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت همچنین بار دیگر اعتراض تشکل متبوع خود را نسبت به اعمال خشونتهای بی سابقه از سوی حاکمیت نسبت به معترضان به نتیجه انتخابات بیان کرده و بر موضع این سازمان مبنی بر عدم مشروعیت دولت برآمده از انتخابات کودتاگونه وتشکیل جبههای ملی و فراگیر از معترضان به وضع موجود با رهبری چهرههای شاخص اصلاح طلب و تحولخواه تاکید کرد.
منبع : ادوارنيوز
عبدالله مومنی در زندان قدرت تکلم و حرکت را از دست داده است
عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت)، 45 روز پیش در حالی در دفتر ستاد شهروند مهدی کروبی بازداشت شد که به گفته شاهدان عینی، ماموران امنیتی او رابا خشونت هر چه تمام تر و ضرب و شتم شدید و بدون ارائه هیچ حکمی با خود بردند، اکنون اما با گذشت 45 روز زندان، وی نزدیک به 20 کیلو وزن کم کرده و تعادل روحی و جسمی اش را از دست داده است.
همسر وی که دیروز با وی ملاقات داشته از این وضعیت نگران کننده با تحول خواهی سخن گفته است.
همسر، برادر و فرزندان عبدالله مومنی روز گذشته در زندان اوین با او در حالی دیدار کردند که این فعال دانشجویی نه قدرت تکلم داشت و نه قدرت راه رفتن.
فاطمه آدینه وند، همسر مومنی که به شدت نگران و ملتهب بود به تحول خواهی گفت: بچه های من اصلا آقای مومنی را نشناختند و به شدت از دیدن او شوکه شدیم.
وی می افزاید: از زندان اوین او را با ماشین سبز رنگی آوردند؛ از ماشین که پیاده شد اگر من و برادرش او را نمی گرفتیم می افتاد. حتی نمی توانست یک قدم راه برود. کمک کردیم و وارد اتاق ملاقات شدیم.
همسر مومنی با بیان اینکه "آنچه که می دیدیم را باور نمی کردیم" توضیح میدهد: ریش و موهای عبدالله بلند شده و کاملا به هم ریخته و صورتش از فرط لاغری به شدت سیاه شده، زیر چشم ها گود رفته و کبود بود.
خانم ادینه وند می افزاید: صدای عبدالله به شدت لرزان بود و اصلا قدرت حرف زدن نداشت و بچه ها از دیدن وضعیت او به شدت ترسیده و فقط گریه می کردند و مدام می پرسیدند چه بلایی سر بابا اومده؟
به گفته او عبدالله مومنی تعادل روحی و روانی نداشت و فقط احوالپرسی می کرد و مدام می گفت "جای من خوب است".
خانم آدینه وند با بیان اینکه "اگر جای او خوب است پس چرا به این شکل درآمده" می افزاید: تنها چیزی که عبدالله گفت این بود که دو روزست روزه ام. ما دیگر هیچ چیزی از او نشنیدیم.
وی با بیان اینکه همسرش همچنان در انفرادی است و بازجویی او تمام نشده می گوید: همسرم شدیدا تحت فشار روحی و جسمی و شکنجه است و نزدیک 20 کیلو وزن کم کرده است.
خانم آدینه وند تاکید می کند: آن کسی که امروز دیدیم اصلا عبدالله مومنی نبود؛ فقط یک پوست و استخوانی بود که تعادل روحی و روانی و قدرت حرف زدن وایستادن و راه رفتن نداشت.هیچ چیزی از عبدالله نمانده است.
به گفته همسر مومنی این ملاقات فقط ده دقیقه و در حضور بازجوی این فعال دانشجویی صورت گرفته و بازجو با قرار دادن ضبط صوتی روی میز تمام مکالمات را ضبط کرده است.
همسر مومنی با بیان اینکه "بچه ها شوکه شده و ترسیده اند" می گوید: از وقتی برگشته ایم بچه ها فقط در حال گریه کردن هستند و نگران پدرشان که چه اتفاقی افتاده و نمی توانیم آنها را آرام کنیم.
وی با انتقاد شدید از وضعیت همسرش می افزاید: امروز که گریه بچه ها و وضعیت عبدالله را دیدم به بازجو گفتم آیا این حق ماست در زندگی که 5 شهید داده ایم و عزیزانمان رفته اند تا ما در آرامش زندگی کنیم؟ اکنون با این آدم چه کرده اید؟ چه بلایی سر او آورده اید؟
بازجوی مومنی هیچ پاسخی نداده و زود ملاقات را به پایان رسانده و مجددا مومنی را با ماشین سبز برده اند.
خانم آدینه وند می گوید: یکبار صدام زندگی مرا نابود کرد و شوهرم رفت و شهید شد که بچه های این مملکت و ما در آرامش زندگی کنیم. امروز با دیدن عبدالله در آن وضعیت، باز صدام جلوی چشمان من زنده شد. چیزی از عبدالله من نمانده و من متاسفم که اینها مدام دم از عدالت میزنند و اینگونه رفتار می کنند.
خانم مومنی که به شدت نگران و ملتهب است، توان صحبت بیش از این راندارد. روز سه شنبه نیز عبدالله مومنی را مجبور کرده بودند با همسرش تماس گرفته و از او بخواهد هیچ گونه مصاحبه و اطلاع رسانی درباره او انجام ندهد. در این تماس تلفنی مومنی با لحنی به شدت عصبی و صدایی لرزان از همسرش خواسته بود: "به جای مصاحبه درباره پرونده و وضعیت من، به بچه داری بپرداز."
از سوی دیگر همسر مومنی روز دوشنبه خبر از تماس تلفنی این فعال سرشناس دانشجویی داده و گفته بود: صدای او به قدری ضعیف و بریده بود که در کلام اول او را نشناختم. او در جملات کوتاه و بریده بریده خود تصریح کرد که در زندان انفرادی و زیر فشار شدید بازجویی است.
فاطمه ادینه وند با بیان اینکه "این اولین بار نیست که عبدالله مومنی بازداشت و زندان انفرادی را تجربه می کند اما لحن صدای او و نحوه صحبتهایش نشان می داد که شدیدا تحت فشار قرار دارد"، نسبت به زیر فشار بودن فعالان سیاسی برای اعتراف ساختگی هشدار داده و گفته بود: "من در پایان تماس تلفنی به عبدالله تاکید کردم که مبادا از قرص هایی که به آقای ابطحی دادند و او را مجبور به اعتراف ساختگی کردهاند بخورد."
این مصاحبه چنان بازجو ها را به هراس انداخت که این زندانی را که بیش از 50 روز است در انفرادی و در شرایط ایزوله کامل و تحت شدیدترین فشارهای روحی و جسمی قرار دارد مجبور کردند با همسرش تماس بگیرد و با عصبانیت از او بخواهد هیچ گونه مصاحبه و پیگیری در باره پرونده و وضعیت او انجام ندهد.
نامه فرزندان مومنی
در 12 مرداد امسال حمیدرضا و امیر رضا مومنی، فرزندان عبدالله مومنی نامه ای برای پدرشان نوشته بودند که در آن خطاب به عبدالله مومنی آمده بود:
پدر جان سلام؛
فصل تابستان برای همه مردم، لااقل دانشآموزان، روزهای نشاط و سفر و تعطیلات است، همه در كنار پدر و مادر راهی سفر میشوند و خاطرههای خوشی را برای باقی سال به ذهن میسپارند. اما این فصل برای ما دو برادر و فرزندان همه فعالان سیاسی در بند كه تنها به دلیل دفاع از مطالبات شهروندی در زندان به سر میبرند، تلخ شده است. این تلخی را اولین بار نیست كه میچشیم، حداقل برای ما این سومین تابستان تلخ است، تابستان 82، 86 و اكنون تابستان تلخ 88. تابستان 82 خوب نمیدانستیم كه چرا تو پدر باید راهی زندان شوی، تابستان 86 اما بیگناهیات را درك كردیم، درست آن موقع كه برای بردنت به خانهمان آمدند، هر دو بار بیآنكه اتهامی ثابت شود و دادگاهی برایت برگزار شود، آزاد شدی و ما باز هم فهمیدیم كه تنها گناه پدرمان دفاع از آزادی است. اما این بار جرم تو چیست، پدر؟ جرم تو شركت در انتخابات است، این بار میدانیم كه تو نه به بهانه تحریم انتخابات بلكه به دلیل رای دادن بازداشت شدهای. اكنون 40 روز از زندانی شدنت میگذرد و ما هر لحظه بیقرار این سوال را در ذهنمان تكرار میكنیم كه راستی بابا كی آزاد میشود؟ جرم یك معلم آزاداندیش چیست؟ اما باز هم جوابی نداریم، تنها چشم به آسمان دوختهایم و از تنها پناهگاهمان خدا یاری میطلبیم تا تو پدر و دیگر مردانی كه مانند تو میاندیشند، آزاد شوند چراكه خداوند همه انسانها را آزاد آفریده است.
نامه همسر مومنی
همسر مومنی نیز در نامه ای سرگشاده برای همسرش نوشته است: "نمیدانم تو را به كدامین گناه ناكرده به زندان افكندهاند ولی این را نیك میدانم كه راهی كه برادر شهیدت پیمود، تو را بر آن داشت كه در راه اعتلای ایران و رعایت حقوق شهروندی و نیل به آزادی گامبرداری و از حریمشكنان آزادی هراسی به دل راه ندهی."
در نامه خانم آدینه وند آمده است: "راستی این روزها به این میاندیشم كه برادر شهیدت برای آنكه من و فرزندانم در این كشور زندگی آرام و ارزشمندی داشته باشیم خود را به كشتن داده بود اما امروز كه آرامش زندگیام را از دست رفته میبینم و تو را در زندان، وحشت وجودم را فرامیگیرد. نمیدانم چرا سارقان مسلح و قاچاقچیان موادمخدر اجازه ملاقات با خانوادههای خود را دارند اما آنهایی كه برای حقوق شهروندی و آزادی انسانی به زندان افتادهاند حق دیدار با خانواده را ندارند و بدون حقوق حداقلی در زندان به سر میبرند. مگر گناه تو دفاع از حقوق شهروندی و استقلال و حاكمیت ملی نیست؟ آیا این جرم است؟ آیا خونی كه این روزها بر خیابانهای تهران ریخته شد، در راستای اجرای قانون اساسی بود؟"
عبدالله مومنی پیش از این چندین بار به خاطر فعالیت های حقوق بشری و دانشجویی به زندان رفته است؛ او از جمله در ۱۸ تیر سال ۱۳۸۶ پس از حمله مسلحانه نیروهای امنیتی به دفترسازمان دانش آموختگان بازداشت و وقتی آزاد شد بسیار لاغر و ضعیف شده بود؛ ۱۴ کیلو وزن کم کرده و به شدت بیمار بود. خود وی تا کنون درباره علت این بیماری در زندان در مجامع رسمی سکوت کرده است.
حسن اسدی زیدآبادی: عمده نگرانی ما سلامت روحی و جسمی زیدآبادی و مومنی است
به نظر ما بازداشتهای اخیر فعالان سیاسی و از جمله آقایان زیدآبادی و مومنی یک نوع گروگانگیری سیاسی از سوی حکومت است تا به این شکل احزاب و تشکلهای اصلاح طلب و تحولخواه را ناکارآمد کرده تا با کمترین اعتراض و افشاگری در مقابل جنایات و سرکوبهای خود مواجه باشند.
عبدالله مومنی و احمد زیدآبادی سخن گو و دبیر کل اعضای سازمان دانش آموختهگان ایران اکنون نزدیک به 50 روز است که در زندان نگهداری میشوند. خبرهای نگران کنندهیی از وضعیت زندانیان بازداشت شده مبنی بر شکنجه و تحت فشار گذاشتن آنها برای اعترافگیری به گوش میرسد. دادگاه برگزار شده در 10 مرداد هم به این شایعه را تا حد واقعیت نزدیک کرده است. با حسن اسدی عضو شورای مرکزی سازمان دانشآموختهگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) در مورد آخرین وضعیت دو عضو زندانی این سازمان به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید
آخرین وضعیت عبدالله مومنی و احمد زید آبادی چه گونه است؟
از نظر وضعیت حقوقی و جریان دادرسی آقایان زیدآبادی و مومنی باید بگویم که متاسفانه تاکنون وکیل مدافع آنها امکان دسترسی به پرونده و اطلاع از اتهامات وارده را نداشته است و همچنانکه از قبل نیز اعلام کرده بودیم به گمان ما هیچ روند قانونی و حقوقی در رابطه با بازداشت این دو و سایر فعالان سیاسی در جریان نبوده است که اکنون با معیارهای قانونی وضعیت سنجیده شود، در حال حاضر عمده ترین نگرانی ما و خانواده این عزیزان مساله سلامت جسمی و روحی آنان است که بر اساس اطلاعات به دست آمده در معرض خطر جدی است.
آقایان مومنی و زيدآبادی تاکنون چند تماس تلفنی با خانواده داشتهاند اما متاسفانه امکان ملاقات برای هیچیک از آنان فراهم نشده است.
در مورد محل نگهداری هم باید بگویم که مطابق اطلاعات ما آقای دکتر زیدآبادی که در موج اول بازداشتها دستگیر شدهاند در بازداشتگاههای زیر نظر قوه قضاییه و وزارت اطلاعات مانند بند209 نگهداری نمیشوند و احتمالا در بند 2 الف که گفته می شود در کنترل اطلاعات سپاه است نگهداری میشوند. اما آقای مومنی در بند 209 وزارت اطلاعات زندانی هستند.
علت بازداشت چیست؟ سازمان دانش آموختگان ایران چه پیگیری های تا به حال انجام داده است؟
به نظر ما بازداشتهای اخیر فعالان سیاسی و از جمله آقایان زیدآبادی و مومنی یک نوع گروگانگیری سیاسی از سوی حکومت است تا به این شکل احزاب و تشکلهای اصلاح طلب و تحولخواه را ناکارآمد کرده تا با کمترین اعتراض و افشاگری در مقابل جنایات و سرکوبهای خود مواجه باشند.
نوع عملکرد غیرقانونی محاکم عملا امکان پیگیری را منتفی کرده است اما سازمان بارها اعتراض خود را اعلام کرده و تاکید کرده است که از هیچ ابزار مسالمت آمیزی برای رهایی اعضای خود دریغ نخواهد کرد.
قاضی مرتضوی اخیرا گفته که تمام افرادی که در حال حاضر در زندان هستند "اغتشاشگرند" و "اسناد و مدارک کافی وجود دارد که در تخریب اموال عمومی و ایجاد التهاب نقش داشتند." این در حالی است که این دو وبسیاری از زندانیان از ابتدای حوادث بعد از انتخابات بازداشت شده اند! نظر شما چیست؟
خب این مساله تنها یکی از مواردی است که غیرقانونی بودن و واهی بودن اتهامات وارده را نشان میدهد، آقایان مدعی هستند که سران آشوبها را بازداشت کردهاند اما به این پرسش پاسخ نمیدهند که چرا اعتراضات مردمی پس از این بازداشتها شدت گرفت و اکنون که بیش از 50 روز از این دستگیری فله ای می گذرد هنوز اعتراضات مردمی فروکش نکرده است؟
تا کنون اتهام خاصی برای مومنی و زیدآبادی اعلام شده است؟
اطلاعی از محتوای پرونده نداریم اما قابل پیش بینی است که اتهامات تکراری اقدام علیه امنیت و ... این بار نیز مطرح باشد،اما به طور جزیی خیر اطلاعی نداریم.
خبرهای نگران کننده یی از وضعیت بازداشت گاه ها و زندان ها به گوش می رسد. مسائلی که در گذشته هم مطرح بوده اند. بازداشت عبدالله مومنی هم بنابر گزارش ها با خشونت همراه بوده است. پروژه اعتراف گیری هم مطرح است. در بازداشت نگاه داشتن این دو و بی خبر نگه داشتن خانواده را بر چه اساسی می دانید؟
بله متاسفانه در مورد بازداشت آقایان زیدآبادی و مومنی تا لحظهای که شاهدان دیده اند در هنگام بازداشت کاملا به شکل خشونت آمیزی رفتار شده است به ویژه این وضع در مورد آقای مومنی خیلی با شدت صورت گرفته به شکلی که در هنگام بازداشت ایشان شاهدان عینی گفته اند که چند تن از ماموران امنیتی در هنگام بازداشت برای مدت طولانی ایشان را مورد ضرب و شتم شدیدی قرار دادهاند، اما در مورد وضع درون بازداشتگاه اطلاع دقیقی نداریم، گرچه باید بگویم که تماسهای تلفنی که اخیرا با خانواده از سوی آقای زیدآبادی و مومنی بر قرار شده است و نوع صحبت آقایان به نگرانی خانوادهها افزوده است و همانطور که گفتم این مساله یعنی حفظ جان و سلامتی بازداشت شدگان اکنون مهمترین نگرانی ما را تشکیل میدهد.
منبع خبر : مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
بیانیه سازمان دانش آموختگان ایران: تایید دولت با توسل به خونهای به ناحق ریخته ممکن شده است/
سازمان دانش آموختگان ایران، چهارمین بیانیه خود پس از کودتای 22 خرداد را در واکنش به دادگاه روز شنبه ، تنفیذ
حکم ریاست جمهوری و نگرانی نسبت به وضعیت بازداشت دبیرکل و سخنگوی خود منتشر ساخت.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
ملت شریف ایران؛
بیدادگاه برپا شده برای محاکمه تعدادی از فعالان سیاسی و دهها تن از شهروندان معترض به کودتای 22 خرداد و کشتارها و سرکوبهای پس از آن نشان داد که فساد ناشی از تقلب در آراء ملت که در وهله اول دولت و قوه مجریه را از سلامت و مشروعیت انداخته بود، اینک همچون ویروس کشندهای به سایر اجزا و قوای حاکمیت رخنه کرده و دفاع کورکورانه زمامداران و هستههای اصلی قدرت از عدهای جاهل، جاعل و جانی میرود تا یکسره مشروعیت نظامی را که روزی برای تحقق آرمانهای والای ملی و اخلاقی ملت ایران از پس سالها تحمل مصائب مبارزه با استبداد و خودکامگی شکل گرفته بود، بر باد دهد.
دستگاه قضایی که بایستی «مرجع تظلم خواهی» مردمان باشد اینک به نهادی بدل شده است که بخشی از آن علیه بخش دیگر کودتا کرده، بی اعتنا به دستورات عالیرتبهترین مقام قضایی کشور، شبانه بساط محاکمه جمعی از فرزندان خدوم و خوش سابقه این مملکت را فراهم میکند و انبوه خانوادههای مظلوم، بیپناه و داغدار شهدا و زندانیان را با این واقعیت مواجه میسازد که دیگر هیچ ملجاء و دادستانی در حاکمیت نیست که به ندای دادخواهی آنان گوش فرا داده و به دادگستری بپردازد.
نمایش بیدادگاه روز ده مردادماه و پردههای آتی آن بدان حد از حداقل رعایت تشریفات و بدیهیات برپایی یک محاکمه حتی با استانداردهای معیوب سیستم قضایی فعلی بی بهره است که بی شک برگی سیاه و زشت در تاریخ حقوقی کشور خواهد بود که آیندگان با سرافکندگی بایستی به تحقیق و پژوهش در باب علل وقوع چنین فاجعهای در نظام حقوقی کشوری که بیش از صد سال سودای حاکمیت قانون را در سر داشته است، بپردازند.
براستی حاکمان از برپایی چنین صحنهای از تبلور خودکامگی چه چیزی را جستجو میکنند؟ رییس قوه قضاییه که آخرین روزهای ریاست خود را میگذراند اگر وجدان خود را به قضاوت گیرد آیا نباید بر سر این ویرانه که وامینهد و در خرابههای آن «کرامت انسان» به مسلخ میرود، شیون کند؟ آیا پس از ده سال، نتیجه نهایی شعار توسعه قضایی، حبس زدایی و عدالت کیفری انداختن شالهای رنگی بر گردن قضاتی است که از رعایت بدیهیترین اصول قضایی در دادرسی شانه خالی میکنند؟
در محکمه رسوایی که به راه انداختهاند بیانیهای سیاسی را با عنوان مجعول، بی سابقه و بدون محتوای «کیفرخواست عمومی» که هیچ جایی در مفاهیم حقوقی تعریف شده ندارد، قرائت میکنند و ساعتها از زبان متهمان به مدح و ذم شخصیتها و جریانات سیاسی میپردازند و از قانون دم میزنند اما بیان آشکار اصل 168 قانون اساسی را که اشعار میدارد: «رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد» زیر پا لگدمال میکنند.
ملت ایران؛
امروز با دلی پرخون و در آستانه یکصد و سومین سالگرد پیروزی انقلاب مشروطه با شعار و خواسته اصلی تاسیس عدالتخانه، باید گفت بخشهایی از دستگاه قضاء عملا به کارگاه قرون وسطایی توابسازی بدل شده و تنها اثر و کارکرد آن احتمالا خشنودی و ارضای حاکمانی است که عین عبارات و واژگان خود را به طور علنی از زبان منتقدان و مخالفان خود میشنوند.
آیا حاکمان میپندارند که با پخش چنین نمایشی از رسانههای دروغ میتوانند برای دولت برآمده از کودتای انتخاباتی مشروعیت و مقبولیتی مردمی کسب کنند؟ آیا تصور میکنند که با چنین محاکمهای میتوانند سرپوشی برای آراء به سرقت رفته، شکنجهگاههای هولناک و جانهای ستانده شده دست و پا کنند؟ بی شک؛ چنین آرزویی، خیالی باطل است.
ملت ایران امروز میداند که «تایید» این دولت تنها با توسل به خونهایی که به ناحق به زمین ریخته شده ممکن گردیده است و البته چه آسان میتوان فرجام چنین حکومتی را ترسیم کرد. تاریخ گواهی میدهد که چه بسیار مستبدانی که میپنداشتند امکان برپایی کاخ قدرت بر جان و حق سلب شده مردم وجود دارد، اما یگانه حقیقت مشروعیتبخش قدرت یعنی «اراده مردم» سرانجام آنان را از خواب غفلت بیدار کرده و بنای حکومت بر سرشان خراب کرده است.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) اعلام میکند که اقاریر و اعترافات فعالان سیاسی دربند که تاکنون و یا از این پس منتشر شده یا میشود تنها از آن جهت قابل توجه است که سند و مدرکی در جهت اثبات جرایم عوامل تهیه آن پیشروی محاکم صالح و مستقلی میگذارد که در آینده به جنایات گسترده و نظاممند رخ داده در این مدت رسیدگی خواهند کرد و جز این هیچگونه ارزشی ندارد.
سازمان ادوارتحکیم وحدت همچنین بار دیگر نگرانی خود را از تداوم بازداشت آقایان احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی دبیرکل و سخنگوی این سازمان اعلام داشته و تاکید میکند که حفظ جان کلیه بازداشتشدگان و از جمله این دو تن مستقیما برعهده حاکمیت و عوامل این گروگانگیری سیاسی بوده و نیز اعلام میدارد که این سازمان از هیچ ابزار قانونی و مسالمتآمیزی در جهت دفاع از حقوق اعضای خود و سایر بازداشتشدگان بیگناه، نخواهد گذشت.
سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت)
سیزدهم مردادماه 1388